چراغی که نزدیک به چهل سال میشود میسوزد اما هنوز هیچ مشکلی نتوانسته خاموشش کند.
نامش عبدالوکیل است، ۳۸ سال از معلمیاش میگذرد و تنها حَمَلَهاش بایسکل است.
کابل در این ۳۸ سال چندین نظام را پشت سر گذشتاند اما تغییر نظامها و دولتها و هم جنگ نتوانست مانع معلمی عبدالوکیل شود.
عبدالوکیل یکی از استادان لایق مضمون فزیک در لیسه حبیبیه است.
به گفته خودش هیچ تفاوتی میان فرزندان و شاگردانش قایل نیست، آخرین تلاش را به خرج میدهد تا شاگردانش را بیاموزاند.
عبدالوکیل میگوید:
"شاگرد برای استاد حیثیت اولاد را دارد، وقتی که اینها فارغ میشوند از مکتب باید شامل پوهنتون شوند و از آنجا اگر به سویههای ماستر و دوکتورا بالا بروند افتخار است برای معلم."
شاگردانش وی را یکی از معلمان خوب لیسه حبیبیه میدانند و میگویند، هر متعلم باید به مانند پدر و مادر به معلماش احترام کند.
سیف الله و خیرالله دو تن از شاگردان صنف دوازدهم لیسه حبیبیه در باره عبدالوکیل چنین میگویند:
سیف الله: " روز معلم است، استاد محترم ما استاد فزیک یکی از استادهای برجسته لیسه حبیبیه میباشد و یک استادی است که مانندش در لیسه حبیبیه مه ندیدیم."
خیرالله: "هر شاگرد باید به استاد خود احترام کند، زیرا همه میدانند که استاد حیثیت پدر معنوی را دارد."
پهلوی دیگر زندگی عبدالوکیل چالشهای زندگی و نابرابریهای روزگار است.
به خانهاش آمدهایم تا بدانیم، عبدالوکیل با کدام چالشها دست و گریبان است.
عبدالوکیل در این باره میافزاید
" از یک ماه تا ماه دیگر شما فکر کنید یک معلم نهایت که تازه از پوهنتون فارغ میشه و سالهای اولش میباشد هشت هزار یا ۹ هزار افغانی معاش میگیرد، با این پول چه کند، آیا به مریضی خود و فامیل برسد، آیا کرایه خانه بدهد."
عبدالوکیل زندگی معلمان را در افغانستان دشوار میداند و میگوید، از اینکه معاش معلمی برای زندگیاش کفایت نمیکند پس از رخصت شدن از مکتب در چندین جای دیگر نیز درس میدهد.
وی از همکارانش یاد میکند که پس از رخصت شدن از مکتب برای امرار معیشت دست فروشی میکنند.
وی گفت:
" ما داریم معلمین را که وقتی از مکتب فارغ میشوند بیچارهها حتی کراچی دارند و میوه فروشی میکنند."
عبدالوکیل سه پسر و یک دختر دارد، با معاش معلمیاش توانسته فرزندانش را کمک کند تا پوهنتون بخوانند.
دو پسر و یک دختر عبدالوکیل فارغ پوهنتون اند. اما یک پسرش به نسبت نارساییهای روزگار نتوانست درس بخواند.
نصرت پارسا