در روز شانزدهم دسامبر سال ۲۰۱۴ (بيست و پنجم آذرماه ۱۳۹۳) پیکارجویانی مسلح به مدرسهای ارتشی در پیشاور، شمال غربی کشور پاکستان حمله کردند که در میان خانوادههای نظامیان محبوبیت داشت. این حمله که درآن ۱۴۷ تن (اکثر آنان کودکان دانشآموز) کشته شدند، به جهان نشان داد که جنبش طالبان پاکستان حاضر است برای پاسخ به فشار از سوی دولت پاکستان تا کجا پیش برود. اما اهالی این شهر مرکزی در همان زمان هم خوب میدانستند که در خط مقدم جنگی خونین زندگی میکنند.
تنها دو سال پس از دستیابی به صلحی ناپایدار بین دولت و جنبش طالبان پاکستان در نواحی غربی کشور، این گروه ستیزهجو کنترل منطقه سوات را در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) به عهده گرفت و اسلامآباد را در شوک و حیرت فرو برد. چشم حکومت پاکستان به این حقیقت تلخ باز شد که تهدیدی سهمگین تنها مسیری دو ساعته با پایتخت کشور فاصله داشت. باید راهی برای کنار آمدن با صدها هزار خانواده را پیدا میکرد که به خاطر عملیات نافرجام ارتش ناگزیر از فرار بودند. از سوی دیگر سقوط این محله خوشينظره در شهرستان خیبر پختونخوا معنایی فرای فقدان منطقهای توریستی داشت و تهدیدی برای مهد تاریخ و فرهنگ پشتون بود.
برای مسئولان پاکستانی این دوران دشواری بود. جنبش طالبان پاکستان از سوات به مناطق ناآرام شمالی دسترسی داشت. در غرب، قدرت پیکارجویان در مناطق کوچنشین کنار مرز افغانستان افزایش مییافت. پیشاور، مرکز منطقه و بزرگترین شهر خیبر پختونخوا تحت فشار سنگینی بود. یا از فرط ترس و یا به خاطر منافع سیاسی، سیاستمداران همه جناحها هنگام شکست عملیات ارتش و تجاوز جنبش طالبان پاکستان سکوت کرده بودند.
اما ارتش پاکستان پیشروی طالبان پاکستان از سوات به سوی منطقه همسایه بونر را برنتابید و با عملیات «راه راست» پاسخ داد که بیست هزار اعضای نیروی زمینی در آن شرکت داشتند و از پشتیبانی توپخانه و نیروی هوایی برخوردار بود. در عرض چند ماه اعلام شد که منطقه از وجود پیکارجویان پاک شده است، اما فرمانده جنبش طالبان پاکستان «فضلالله» و بعضی از یاوران اصلی او توانستند از اسارت جان به در ببرند. سپس برای نابودی یکباره و پایدار جنبش، عملیات نظامی گوناگونی در مناطق کوچنشین خودمختار همسایه انجام شد که نتایج یکسانی نداشتند.
در حالی که عملیات بحثبرانگیز پهبادهای آمریکایی بر نابودی هدفهایی مشخص تمرکز داشتند، حکومت و ارتش پاکستان در برابر آغاز عملیاتی در وزیرستان شمالی که وعدهاش را داده بودند بیمیلی نشان میدادند، منطقه فدرال کوچنشین که آخرین مخفیگاه مقاوم پیکارجویان بود. در سال ۲۰۱۳ (۹۱/۹۲) استراتژی طالبان در هدف گرفتن مراکز پرجمعیت دست و پای دولت تازه به قدرت رسیده را بست و صداهایی را قدرت بخشید که از سیاستمداران تصمیمی روشن برای رفع تهدید ستیزهجویان میخواستند. وقتی سال بعد به مراکز مهم ایمنی در کراچی و پیشاور حمله شد، دولتمردان تصمیم خود را گرفتند.
در بهار ۲۰۱۴ (۱۳۹۳)، دولت پاکستان برای دستیابی به صلح در چند نشست با جنبش طالبان پاکستان شرکت کرده بود. اما با حملههای کراچی و پیشاور و شکست این استراتژی، برای مقامات ارتش پاکستان راهی جز آغاز عملیات سنگینی دیگر نماند: عملیات ضرب عضب (ضربه شمشیر). این بار هدف وزیرستان شمالی بود. حتی قبل از پیشروی ارتش در روز پانزدهم ژوئن ۲۰۱۴ (۲۵ خرداد ۹۳)، هزاران خانوار ناچار شدند که از خانههای خود فرار کنند و در مناطق دیگر به زندگی ادامه بدهند.
پس از شش ماه و موفقیتهای پی در پی ارتش علیه پیکارجویان در وزیرستان شمالی، طالبان با عملیاتی سرنوشتساز پاسخ دادند.
در صبحگاه روز سهشنبه دانشآموزان و معلمان کارهای روزمره خود را آغاز کرده بودند. بسیاری از آنها در تالار در مرکز مجموعه ساختمانهای مدرسه جمع شده بودند تا آموزش کمکهای اولیه ببینند. وقتی ستیزهجویان مسلح به سالن هجوم آوردند، هیچ رحمی از خود نشان ندادند.
در میان کشتاری که تبدیل به مرگبارترین حمله تروریستی تاریخ پاکستان شد، داستانهای نجاتیافتگان هم سربرآورد. صدها نفر با یورش نیروهای امنیتی به مدرسه نجات یافتند. کسانی که جان باختند در یاد عزیزانشان زنده خواهند ماند.
این حمله در میان سیاستمداران پاکستانی وحدتی بیسابقه به وجود آورد. همه احزاب و گروهها گرد آمدند و یکصدا جنبش طالبان پاکستان را محکوم کردند و رهبران سیاسی و نظامی را به واکنشی جدی برای سرکوب گروه جهادی فراخواندند.
اکثریت نزدیک به اتفاق ۱۴۷ قربانی حمله کودکان دانشآموز بودند. جوانترین آنها شش ساله بود و مسنترین آنها که در کالج ضمیمه به مدرسه ثبت نام کرده بود، ۲۲ سال داشت. در جمع ۲۲ تن از کارکنان مدرسه به قتل رسیدند و در حین عملیات نجاتدهی سه سرباز نیز جان باختند.
از خانوادههای قربانیان و دیگر کسانی که در راهاندازی این پروژه ما را یاری رساندند تشکر میکنیم.
©۲۰۱۵ رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی